عجیب است ...

عجیب است که انسان ها چقدر راحت از خداوند انتقاد می کنند. به او اهانت می کنند و آن وقت در شگفتند که چرا دنیا این چنین به اضمحلال و نابودی گراییده است. 

عجیب است که همه می خواهند به بهشت بروند، به شرط آنکه مجبور نباشند کتب الهی ار باور نمایند، در مورد آن فکر کنند یا چیزی بگویند و یا حتی از دستورات الهی پیروی کنند. 

عجیب است که چگونه شخصی می تواند بگوید من به خداوند معتقدم با این حال از شیطان هم پیروی کند.

 

عجیب است که شما می توانید هزاران لطیفه را از طریق ایمیل برای دیگران بفرستید و این لطیفه ها همچون حریقی بزرگ به همه جا گسترش می یابند ، اما همین که شروع به ارسال پیام هایی راجع به خداوند کنید مردم در مورد ارسال آن به یکدیگر تردید می کنند.

 

عجیب است که چگونه بی شرافتی . گستاخی . زشتی . فساد و وقاحت آزادانه از طریق شبکه های ماهواره گذر می کنند اما از بحث و گفت و گوی آشکار درباره خداوند در مدارس . کارخانه ها و ادارات و... جلوگیری شده و سرکوب می شود.

 

عجیب است که چطور شخصی می تواند روزهای یکشنیه برای عیسی مسیح یک مسیحی دو آتشه باشد اما در باقی هفته دینش غیر قابل تشخیص باشد.

 

عجیب است که چگونه زمانی که شما قصد ارسال پیامی مانند این پیام را دارید آن را برای تعداد زیادی از دوستانتان نمی فرستید زیرا به آنچه که آنها اعتقاد دارند مطمئن نیستید و یا اطمینان ندارید که آنها در مورد ارسال این پیام در مورد شما چگونه فکر می کنند.

 

عجیب است که من بیشتر از نظر خداوند نسبت به خود نگران نظر مردم هستم.

 

آیا به فکر فرو رفته اید؟

 

اگر فکر میکنید این پیام ارزشمند است آن را نیز به دیگران بدهید و اگر نیست آن را دور بیاندازید. هیچ کس نمی فهمد که شما این کار را انجام داده اید. اما اگر این فرآیند فکری معنی دار و هدفمند را دور می اندازید پس:

 

حق شکایت و از شکل گناه آلود دنیا را ندارید! 

 

 

********************************************* 

خب اینم که از وب دوست خوبم برداشتم ...  

 

http://maheshab.blogsky.com/ 

 

 

ممنونم ازش ...  

 

این یکی رو خودم اضافه می کنم : 

 

عجیب است هر روز تعداد کسانی که به خدا ایمان دارند کمتر و کمتر می شود در حالی که احساس لطیف با خدا بودن به هیچ کس ضرری نمی رساند. 

 

عجیب است زمانی که خود را بنده ی خدا احساس می کنی از حس و شور و امید لبریز می شوی ولی  خود را از خدا دور نگه می داریم  . 

 

عجیب است که خدا را در ورای خود جستجو می کنیم ... در حالی که خدا در ماست !! 

 

عجیب است که ایمان داشتن به خدا را حماقت و نادانی و عقب ماندگی می پنداریم در حالی که خدا تنها حصاریست برای حیوان صفت نبودن ما ! 

 

عجیب است که دین باید مایه نجات باشد ولی مایه ی فساد شده !!  

 

عجیب است آن زمان که به خدا روی می آوریم دیگر از قدرت و منطق خود استفاده نمی کنیم و می پنداریم خداست که می باید تمام کارها را درست کند ! 

 

عجیب است که می پنداریم خدا ما را در این وادی رها کرده ولی آن زمان که تکه سنگی جلوی پای ما می اندازد تا راهمان را کج کنیم، راه کج نکرده و زبان به شکایت می گشاییم ! 

 

عجیب است که انتظار داریم خدا با دستان مرئی به کمک ما بشتابد در حالی که تا فرزند شیر خوار مادر، خود بر زمین نیفتد راه رفتن را نمی آموزد در حالی که مادر توانایی گرفتن دستان فرزند را دارد ! 

 

   

 

نظرات 2 + ارسال نظر
azra جمعه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ http://www.maheshab.blogsky.com

سلام عزیزم
بابت احترامی که واسه مطلبم قائل شدی ازت ممنونم. و این متنی که تکمیل کردی خیلی به دلم نشست.حقیقت رو گفتم.
باز هم سر می زنم.
خوشحال می شم بیشتر بشناسمت!
موفق باشی.

سید دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:00 ب.ظ http://www.psychology.pardisblog.com

سلام
خوبی؟
اتفاقا همین بحث در محل کار م باعث شده که بعضی بامن با بدبینی وحتی یه ادم منحرف نگاه کنن.............
ولی من بهشون گفتم من ادمی نیستم که تظاهر کنم وهمینجوری فکر میکنم.................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد