خوبم

گاهی، توی زندگی آدم اتفاقایی می افته که فاجعه اند ! حالا باید با این فاجعه ها چه کرد ؟ نشست و غصه خورد و حسرت گذشته رو خورد ؟ یا اینکه میشه بهش فکر نکرد و سعی کنی اون چیزایی رو که میشه درستش کرد، درست کرد و بقیه رو بی خیال شد !!!  

تمام سعی خودمو کردم تا به اون قضیه فکر نکنم و خواهر زاده م نقش موثری توی این قضیه داشت ! امروز که تقریبا موفق بودم !  

الناز خانممو (خواهر زاده م) که بغل کرده بودم، بی اختیار اشکام از چشمام لغزید و روی گونه م نشست، همون موقع الناز با دستاش به گونه هامو چنگ زده بود ! اشکام که به انگشتاش خورد اونا رو گذاشت توی دهنش، منم همین طور داشتم اشک می ریختم ، جالب اینجا بود که این دختر 7 ماهه که از اشک و چشم چیزی سرش نمیشه و همه چیز رو فقط میخواد بذاره توی دهنش، زبونش رو زد به چشمام که اشکامو بخوره !!! توی اوج گریه از کار اون خنده م گرفت ....  

همه ی سعیمو میکنم که اون قضیه ناراحتم نکنه ... شاید این قضیه خیلی چیزا رو عوض کرد و بخاطر اشتباه من اتفاق افتاد و دیگه نمیشه اسمش رو قسمت گذاشت ... با تمام این حرفا ... گذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
azra پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:57 ب.ظ http://maheshab.blogsky.com

سلام!
خوبی؟امیدوارم خوش باشی.
نبینم غمتو عزیزم؟؟!!! ایشاا... که به زودی زود درست می شه! درکت می کنم خیلی سخته، برای من هم پیش اومده!
بیا رو راست باشیم... گاهی وقتا (نه همیشه!) تنها چاره برای اینکه دلمون رو آروم کنیم گریه اس... و کاری جز اون از دستمون بر نمیاد ... به خصوص چیزی که خودمون باعث شدیم و نمیشه درستش کرد... ولی یه کار بزرگتر اینه که این مشکل رو به زمان سپرد شاید حداقل سودی که داره اینه راحت تر میشه با همه چی کنار اومد... و بیشترینش این که شاید زمان راهی رو برای جبران جلوی پات گذاشت... و نکته دیگه اینکه سعی که واسه گذشته غصه نخوری گرچه خودم هم می دونم دارم... ولی یه پیشنهاده!
ان شاا... همیشه شاد باشی... ممنون که بم سر زدی!

سلام عزیزم
خوشحال شدم بهم سر زدی و همدردی کردی ... همه حرفاتو قبول دارم ولی مشکل من همون زمان ه ! خاطره خوبی از گذر زمان برای حل مشکلات ندارم ! وقتی به عهده زمان گذاشتم نه تنها چیزی درست نشده بلکه بدتر هم شده !!!! و الان که می بینیم هیچ راهی به جزء واگذار کردن اون مشکل به زمان ندارم بیشتر ناراحت میشم
بازم ممنون ... حرفای تو به طرز فکر من خیلی شبیه ه برای همین آرومم میکنه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد